نوک پیکانِ عموم فیلم ها...
بسم الله...
سید شهیدان اهل قلم ، مرتضی آوینی:
هر جاذبهای که عقل بشر را تحت سیطرهی خویش بکشاند،
و تماشاگر را به ورطهی تسلیم در برابر وهم و شهوت و غضب، جاذبهی کاذب است.
سوءاستفاده از گرایشهای شهوی تماشاگر جایز نیست و
ترس و وهم و خشم او را نیز تا آنجا باید تحریک کرد که مانع کمال روحانیاش نباشد.
وجه اشتراک در اینجاست که عموم این فیلمها نوک پیکان تأثیرات روانی خویش را بر مخاطب،
به سوی ضعفهای او نشانه رفتهاند...
جاذبههای کاذب، جاذبههایی منافی آزادی و اختیار تماشاگر و ممانع او از رشد و تعالی کمالطلبانه به سوی حق است.
جاذبهی کاذب، جاذبهای است که تماشاگر را سحر میکند و او را از رجوع به فطرت خویش بازمیدارد.
هر جاذبهای که عقل بشر را تحت سیطرهی خویش بکشاند و تماشاگر را به ورطهی تسلیم در برابر وهم و شهوت و غضب، جاذبهی کاذب است...
سوءاستفاده از گرایشهای شهوی تماشاگر جایز نیست و ترس و وهم و خشم او را نیز تا آنجا باید تحریک کرد که مانع کمال روحانیاش نباشد.
در طول تاریخ سینما بسیار معدودند فیلمهایی که شیوهای جز این برای تأثیرگذاری بر مخاطب خویش اتخاذ کرده باشند،
با صرف نظر از بعضی از تفاوتهای فرعی،
در نوع رودررویی با تماشاگران تفاوتی میان فیلمهای وسترن، خیالی، ترسناک، کمدی، ملودرام و … وجود ندارد.
وجه اشتراک در اینجاست که عموم این فیلمها نوک پیکان تأثیرات روانی خویش را بر مخاطب، به سوی ضعفهای او نشانه رفتهاند،
با این تفاوت که فیالمثل در فیلمهای ملودرام، تماشاگر انسانی احساساتی و یا عاشقپیشه فرض شده است،
حال آنکه در فیلمهای وسترن، تور را به قصد تماشاگر سلطهجو و پرخاشگر و متجاوز انداختهاند.
در فیلمهای تخیلی، ماجراجویانه و کمدی، مخاطب فیلم را انسانی انگاشتهاند گریزان از واقعیات، خیالپرور و اهل لغو.
در فیلمهای ترسناک، اتکای اصلی کار بر قوهی توهم تماشاگر است
و در تمامی این موارد، جذب تماشاگر از طریق «تسخیر روانی» او انجام میشود.
منبع:کتاب آینه جادو،جلد 1